80.
+ نوشته شده در شنبه هجدهم آذر ۱۳۹۱ ساعت 12:8 توسط م-معمار
|
بگو با من دیگه چرا دِ آخه نوکرتم ...
من که هر دقیقه ام وابسته به دقیقه ی تو بود ...
من که حتی لباس تنم به سلیقه ی تو بود ...
منی که دست هیچ کسی رو با وجودم نمی گرفتم ...
تو باعث شدی که توی قلبم بمیره نفرت ...
رسیده وقت رفتن ...
هر چند، من از دلت خیلی وقته رفتم ...
باشه تو بردی و اینا برات افتخارن ...
هه ، تو ختم عالمیو منم اِندِ خامم ...
فک نکنی اهل جبران یا انتقامم ...
خودم باید دقت میکردم تو انتخابم ...!