*.88

توهم قشنگ :

ستاره‌ام خسته از چشمکی دوباره پژمرد...

شاید توهم قشنگی‌ باشد،حضور تو در کلبهٔ غمگین قلبم

اشکهایم را خندیدی و خنده‌هایم را باریدی

پس نپرس چرا من همیشه گریانم...

ای حسرت همیشگی‌!

دیگر خسته تر از آنم که شعر بگویم،غزل بسرایم...

وقتی‌ غزل‌هایم همیشه گریان اند...

و تو هیچوقت نمیدانی سکوتت چه پاسخ سردی است.

برای تو،همه فصلها فصل سرد خاکستریست،می‌دانم...

دیگر هرگز از خودم نمی‌‌پرسم:چرا صدای شعرهایم را نشنیدی؟

وقتی‌ که حتی مهتاب در باورت نمی‌گنجد...

افسوس که دلت آنقدر کوچک است...

خسته تر از آنم که شاعر بمانم

چشمهایم را ذوب خواهم کرد

و آینه ای‌ خواهم ساخت

برای دیدار دوباره ات...


آرزوی دور *.87


ستارهٔ عزیز من!


چه قدر تنهایی!

دلم بقدر فاصله‌ام از تو گرفته است ...

و تو

چقدر دور در انتهای دیگر آسمان نشسته ای‌،

وقتی‌ شب‌ها شب بخیر می‌گویم،تو نمیشنوی

و وقتی‌ برای تولدت بوسه می‌‌فرستم،


هدیه‌ام در این فاصله گم میشود ... !

کاش دستانم آنقدر بلند بود که به دست‌های مهربانت میرسید ... !!

یا

فاصله مان اندازه خط فاصله‌های مشق دبستان بود ...!!!


86.


همه ی زندگیم بود ولی ...
هیچ جای زندگیم نبود …!!!

85.

سالهاست عبور کرده ام از خویش ...!

هه ...!!

یادم بخیر ...!!!

*.84


کاش میشد دل آدما مث بعضی از این گوشی ها لیست سیاه داشت ...

جای اینکه شمارتو عوض کنیو رد تماس بدی میدادیش تو بلک لیست گوشیت ...!!

جای این که خودتو عوض کنیو آدمارو رد کنی ...

احساساتو خاطره ها رو مینداختیشون تو بلک لیست قلبت ... !!!

که مجبور نشی واسه ناراحت نکردنشونو آرامش خودت ؛ فراموششون کتی ...!!!