65.
برای چشمهایم "نماز باران" بخوان ...!
بغض کرده،ابریست ...
اما نمی بارد ...!!!
+ نوشته شده در شنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 2:25 توسط م-معمار
|
64.
شیرین بهانه بود...
فرهاد تیشه میزد تا نشنود صدای مردمانی را که ...
در گوشش می خواندند :::
دوستت ندارد...!!!
فرهاد تیشه میزد تا نشنود صدای مردمانی را که ...
در گوشش می خواندند :::
دوستت ندارد...!!!
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 16:29 توسط م-معمار
|
63.*
زنها به خاطر زیبا بودنشان دوست داشتنی نمیشوند ...!
بلکه اگر دوست داشتنی باشند ، زیبا به نظر میرسند ...!!!
بلکه اگر دوست داشتنی باشند ، زیبا به نظر میرسند ...!!!
ث...
+ نوشته شده در شنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 2:15 توسط م-معمار
|
57.
ماه من ، غصه چرا ؟...!
آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز ...
مثل آن روز نخست ...
گرم وآبی و پر از مهر ، به ما می خندد ...!
یا زمینی که دلش، ازسردی شب های خزان ...
آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز ...
مثل آن روز نخست ...
گرم وآبی و پر از مهر ، به ما می خندد ...!
یا زمینی که دلش، ازسردی شب های خزان ...
نه شکست و نه گرفت ...!
بلکه از عاطفه لبریز شد و ...
نفسی از سر امید کشید ...
ودر آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید ...
زیر پاهامان ریخت ...
تا بگوید که هنوز، پر امنیتِ احساس خداست ...!
ماه من غصه چرا !...؟...!
تو مرا داری و من ...
هر شب و روز ...
آرزویم ، همه خوشبختی توست ...!!!
بلکه از عاطفه لبریز شد و ...
نفسی از سر امید کشید ...
ودر آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید ...
زیر پاهامان ریخت ...
تا بگوید که هنوز، پر امنیتِ احساس خداست ...!
ماه من غصه چرا !...؟...!
تو مرا داری و من ...
هر شب و روز ...
آرزویم ، همه خوشبختی توست ...!!!
+ نوشته شده در شنبه چهاردهم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 1:48 توسط م-معمار
|
56.
امشب برايت مي نويسم …
امشب که شبي است ساکت و زيبا …
چشمانم را مي بندم …
لبخند مي زنم …
لبخند ميزنم به شکوه اين شب …
که به ياد توام باز …
وباز ... و هميشه…
مي انديشم آيا لحظه اي هست که به ياد تو نباشم … ؟
مي انديشم به وقت اندوه ...
به وقت گريه ...
به وقت دلتنگي ...
به وقت خنده ...
و مي بينم …
که يادم چه وفادار بوده به يادت …
امشب برايت مي نويسم …
امشب که به اندازه يک سرزمين …
بين مان فاصله است !!!…
امشب که از روحم به من نزديکتري …
مينويسم که دوستت دارم…!!!
آه خدايا...!
اين دوست داشتن را چقدر دوست دارم ...!!!
+ نوشته شده در شنبه چهاردهم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 1:38 توسط م-معمار
|
53.
بعضـی وقتـا آدمـا یـه كـاری میكنـن كـه دیگـه نمیتـونـی دوسشـون داشتـه بـاشی ...!
ولــی ...
ولــی ...
عجیـب دلــت واسـه دوسـت داشتنشــون تـنـگ میشــه ...!!!
+ نوشته شده در جمعه سیزدهم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 10:33 توسط م-معمار
|
47.
هميشه يه کسي هست که یواشکی هواي شما رو داره ...
و شايد شما ندونین اون کیه ...!!!
+ نوشته شده در پنجشنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 4:21 توسط م-معمار
|
0.
بعضی از این دخترا تو یه سنی به دیلایل مختلفی،یه اشتباهاتی ازشون سر میزنه ... !!!
این اشتباهت متفاوتن ... با اونایی که میشه ازش گذشت کاری ندارم ... میدونین منظورم چی ...
در حد یه حرف زدن و درد دل کردن !!! که همینم گاهی آسیب هایی به دنبال داره ...
پیشنهاد من اینه که با خانوادتون درددل کنین با خانوادتون دوست باشین ...!!!
کسی نیست که قدر اونا دوستتون داشته باشه و صلاحتون رو بخواد ... ا
گه باهاشون صمیمی نیستین ، سعی کنین که نزدیک و نزدیکتر شین ... کمبود محبت رو با خانوادتون در میون بذارین ...!!!
قبل از این که به بلوغ کامل فکری نرسیدین با هیچ پسری رابطهای بر قرار نکنین ...!!!
حتی در حد اساماس و صحبت کردن با موبایل ...!!! اینجوری هم وقت خودتون ...هم وقت دیگران رو میگیرین ...
آخر این رابطه هم به هیچ وجهی قابل پیش بینی نیست ...
نمیخوام مثال بزنم ...!!!
خودتون دارین میبینین ... یه عدتون میشین عاشق از نوع امروزیش ...!!!
یه عده عادت میکنین و عادت رو با چیزهای دیگه اشتباه میگیرین ...!!!
یه عده فقط خودتون رو درگیر چیزای بی ارزش میکنین ...
یه عده از نظر اقتصادی به ایرانسل کمک میکنین و به خودتون ضرر میزنین ... و ...
اما میترسم واسه آیندهٔ عدهای که گول میخورنو کارا ای میکنن که بدجوری دچار فلاکت و گمراهی میشن ...
عدهای که هرچی که از گذر زمان میگذره تازه میفهمن که چه کردن با خودشون ... و ...
که واقعا داغونتون میکنه ...
میشین بازیچه ... یه موجود بی ارزش ... اونوقته که میخواین برگردین به اینی که الان هستین ...
خلاصه بگم حتی اگه در آینده با یه مرده خیلی خوب هم آشنا شین ... عذاب وجدان زندگیو براتون زهر میکنه ...
میخواین که نباشین ... عصبی ... عقدهای ... غمگین ... افسرده ... بدبین و ... هزاران درد و مرض روحی ... که در آخر جسمتونم داغون میشه ...
ازتون میخوام راجع به این موضوع فکر کنین ... من از خیلی حرفا فاکتور گرفتم ...خلاصه کردم ... امیدوارم منظورمو رسونده باشم ...
محبت رو تو خونههاتون طلب کنین ... شاد باشید فکر نکنین که تنهاین ... امنترین جای دنیا خونتون و آغوش گرم و پر مهر پدرو مادرتون ...
بیرون گرگ که چه عرض کنم ، کفتار خوابیده ... !!!اولیش خود من ...!!!
امیدوارم اینو نصیحت ندونین ... این یه واقعیتی بود که هممون میدونیم ... اما ...!!!
.................................................
ماه خداست ... یکمی خدایی باشیم ...!!!
آرزوی سلامتی ... موفقیت ... شادی ... و در آخر عاقبت به معشوقه واقعی و عاقبت بخیری دارم براتون ...
م - معمار
این اشتباهت متفاوتن ... با اونایی که میشه ازش گذشت کاری ندارم ... میدونین منظورم چی ...
در حد یه حرف زدن و درد دل کردن !!! که همینم گاهی آسیب هایی به دنبال داره ...
پیشنهاد من اینه که با خانوادتون درددل کنین با خانوادتون دوست باشین ...!!!
کسی نیست که قدر اونا دوستتون داشته باشه و صلاحتون رو بخواد ... ا
گه باهاشون صمیمی نیستین ، سعی کنین که نزدیک و نزدیکتر شین ... کمبود محبت رو با خانوادتون در میون بذارین ...!!!
قبل از این که به بلوغ کامل فکری نرسیدین با هیچ پسری رابطهای بر قرار نکنین ...!!!
حتی در حد اساماس و صحبت کردن با موبایل ...!!! اینجوری هم وقت خودتون ...هم وقت دیگران رو میگیرین ...
آخر این رابطه هم به هیچ وجهی قابل پیش بینی نیست ...
نمیخوام مثال بزنم ...!!!
خودتون دارین میبینین ... یه عدتون میشین عاشق از نوع امروزیش ...!!!
یه عده عادت میکنین و عادت رو با چیزهای دیگه اشتباه میگیرین ...!!!
یه عده فقط خودتون رو درگیر چیزای بی ارزش میکنین ...
یه عده از نظر اقتصادی به ایرانسل کمک میکنین و به خودتون ضرر میزنین ... و ...
اما میترسم واسه آیندهٔ عدهای که گول میخورنو کارا ای میکنن که بدجوری دچار فلاکت و گمراهی میشن ...
عدهای که هرچی که از گذر زمان میگذره تازه میفهمن که چه کردن با خودشون ... و ...
که واقعا داغونتون میکنه ...
میشین بازیچه ... یه موجود بی ارزش ... اونوقته که میخواین برگردین به اینی که الان هستین ...
خلاصه بگم حتی اگه در آینده با یه مرده خیلی خوب هم آشنا شین ... عذاب وجدان زندگیو براتون زهر میکنه ...
میخواین که نباشین ... عصبی ... عقدهای ... غمگین ... افسرده ... بدبین و ... هزاران درد و مرض روحی ... که در آخر جسمتونم داغون میشه ...
ازتون میخوام راجع به این موضوع فکر کنین ... من از خیلی حرفا فاکتور گرفتم ...خلاصه کردم ... امیدوارم منظورمو رسونده باشم ...
محبت رو تو خونههاتون طلب کنین ... شاد باشید فکر نکنین که تنهاین ... امنترین جای دنیا خونتون و آغوش گرم و پر مهر پدرو مادرتون ...
بیرون گرگ که چه عرض کنم ، کفتار خوابیده ... !!!اولیش خود من ...!!!
امیدوارم اینو نصیحت ندونین ... این یه واقعیتی بود که هممون میدونیم ... اما ...!!!
.................................................
ماه خداست ... یکمی خدایی باشیم ...!!!
آرزوی سلامتی ... موفقیت ... شادی ... و در آخر عاقبت به معشوقه واقعی و عاقبت بخیری دارم براتون ...
م - معمار
+ نوشته شده در جمعه ششم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 3:57 توسط م-معمار
|
هر کـسی رو می تـونستـم دوست داشتـه بـاشم . . .