139.
یاد گرفته ام بعضی آدم ها ، آدم نیستند...!
این دلنوشته ای از درسایی که زندگی یادم داده ست ...
از چیزایی که یاد گرفتم توو زندگی ...
وقتی می ری پشتِ دوربین ...
و قبل ترش وقتی به آدما با دقت نگاه می کنی ...
یه چیزایی رو می بینیُ و یاد می گیری که شاید هرکسی متوجهشون نشه یا بی توجه از کنارشون بگذره ...
یاد گرفتم با آدما مهربون باشم ، وقتی کسی بهم بدی می کنه ، سعی کنم تا جایی که می تونم بد نباشم ...
.
.
یاد گرفتم به هر آدمی اعتماد نکنم ، حتی به صمیمی ترین آدمایی که می شناسم ...
...
اسمش روشِ : "آدم" و آدما گاهی دستِ خودشون نیست ، حرفات رو آواره ی گوشِ اینُ و اون می کنن ...
یا وقتی دلشون می گیره ، رازهای مگوتُ ، ممکنه فاش کنن ...
.
.
یاد گرفتم از کسی خواهش نکنم ، توقعی از کسی نداشته باشم اما اگه کاری از دستم بر میاد برای دیگری انجام بدم ...
.
.
یاد گرفتم بعضی آدما رو هرچقدر باهاشون مهربون باشی ، خرده شیشه دارن با همون خرده شیشه دستِ دلُ و روحتُ زخمی می کنن ...
.
.
یاد گرفتم دلمُ بزرگ کنم ، دنیا رو بزرگ ببینی ، دلت کوچیک میشه و توو دنیا گُم اما دلت که بزرگ باشه ، دنیا رو کوچیک می بینی ...
.
.
یاد گرفتم بعضی آدما ، دروغگو َن ، بعضی آدما بی وجدانن ، بعضی آدما دورو َن ...
جلوی روت یه جورن ، پشتِ سرت یه جورن ، همه ی رنگای عالمُ بلدن ، هفت رنگ بودن که چیزی نیست در برابرِ هزار رنگ بودنشون ...
.
.
یاد گرفتم بعضی آدما ، بهت می گن دوست اما دشمن پیششون شرافت داره چون می دونه با خودش چند چنده ...
.
.
یاد گرفتم هیچ تعریفُ و تمجیدی بی طمع نیست ...
اینکه هیچ روباهی بی طمع پائین درخت واسه هیچ کلاغی مدحُ و تمجید به زبون نمیاره مگه اینکه چشمش یه قالب پنیرُ گرفته باشه ...
.
.
یاد گرفتم بعضی آدما ، دوست دارن صعودشون ( بخون سقوطشون ) با قدم گذاشتن روی دیگران باشه ...
.
.
یاد گرفتم بعضی آدما ، از اینکه دیگران رو زیر بکشن و خودشون به خیالشون برن بالا لذت می برن ...
.
.
یاد گرفتم بعضی آدما ، وقتی دستشون رو می گیری از چاله بیرون بکشی ، دارن به این فکر می کنن وقتی اومدن بالا ، هولت بدن توو همون چاله و باید حواس جمع بود ...
.
.
یاد گرفتم بعضی آدما ، اونقدر دلشون سیاهِ که هیچی براشون مهم نیست ، هیچی رو دلشون اثر نمی ذاره ...
.
.
یاد گرفتم بعضی آدما ، از آزار دادنِ دیگران لذت می برن ، از اینکه دیگری غمزده شه و داغون احساسِ شرمندگی نمی کنن که هیچ ، احساسِ افتخار می کنن ...
.
.
یاد گرفتم بعضی آدما ، اگه جلوشون اشک بریزم ، می ذارن به پای ضعف ...
واسه همین نمی ذارم اشکامُ جلوی هر کسی رو زمین بیفتن ، اشک هم مثلِ تنهایی قداست داره ...
.
.
یاد گرفتم بعضی آدما ، تنهاترت می کنن وقتی باهاشونی و نباید دل به هر تنی بدم ...
.
.
یاد گرفتم بعضی آدما ، نمی دونن دل ظریف ترین قسمتِ وجودِ هر آدمیِ و راحت می شکننش ...
.
.
یاد گرفتم بعضی آدما ، فقط شکلِ آدمن ، رو دو پا راه می رن ، ناطقن اما آدم نیستن ...
.
.
یاد گرفتم بعضی آدما براشون آبروی دیگران مهم نیست و راحت آبروی هرکسی رو می ریزن ...
.
.
یاد گرفتم بعضی آدما ، پستی ، دورویی ، نفاق ، خباثت و ... رو مایه ی شرم نمی دونن که باعثِ مباهاتشونِ ...
.
.
یاد گرفتم بعضی آدما ، وجدانشون خوابیده ، یه خوابِ ابدی ...
.
.
یاد گرفتم همیشه اونی که داد می زنه سرم بد نیست ، یه وقتایی اونی که بهم لبخند می زنه شخصیتِ منفیِ ...
.
.
یاد گرفتم رو آدما حساب وا نکنم ...
.
.
یاد گرفتم هر آن منتظرِ رویدادی تلخ باشم از طرفِ آدمایی که بهشون اعتماد کردم بهم برسه ...
.
.
یاد گرفتم بعضی آدما ، "آدم" نیستن ...
...
یاد گرفتم ...
خیلی چیزا رو از آدما یاد گرفتم ...
...
.
.
تو هم یاد گرفتی ...
ببین ...
این آدما هستن ، کنارمون ، باهامون ...
گاهی به اسمِ غریبه ، گاهی به اسمِ دوست ، همسایه ، همکلاسی ، همکار و ...
تحمّل کن و سعی کن اگه بد تا شد باهات ، بد تا نکنی ...
.
.
یاد بگیر دلتُ بزرگ کنی ، اونقدر بزرگ که مردابایی که به سمتت میان توو دریای وجودت غرق بشن ...
یاد بگیر دنیا رو کوچیک ببینی تا سیاهیاش چشماتُ نزنه ...
...
یاد بگیر اگه همه دنیا بد شدن ، تو خوب بمونی ، "آدم" بمونی ...
...
اگه دلت راه نمی ده ، اگه دلت پره ، اگه نمی تونی ؛ به این فکر کن که یه روزی ، یه جایی ، قراره حساب پس بدی ...
.
.
دلتُ بزرگ کن و یادت بمونه همیشه ، "بعضی آدما ، فقط شکلِ آدمن" ...
یاد بگیر ...
بعضی آدما ، "آدم" نیستن ...
+ نوشته شده در سه شنبه هفدهم دی ۱۳۹۲ ساعت 2:42 توسط م-معمار
|
هر کـسی رو می تـونستـم دوست داشتـه بـاشم . . .