122.


دل نده....
به ادمها دل نده...
تو که از خدایشان عاشقتر نیستی...
آنها خدای خود را به نیمه نانی میفروشند...
وتو را به نیمه شبی...!

121.

شبی‌ با خودم عهد کردم 


که از طلوع خورشید فردا تو را بسپرم به فراموشی 


هزاران طلوع گذشته و من


رو به خورشید هرروز زمزمه می‌کنم 


و به خودم وعده میدهم که امروز فراموشت خواهم کرد 


و این تکرار مکرر تمام روزهایست که بدون تو می گزرد!

120.

دستانم در دست توست 


چشمانت می‌خندن


داغی‌  نفس‌هایت رو لمس می‌کنم


بوسه‌ای نرم به گونهٔ سرخت   ......


و چه خواب شیرینی‌ بود خواب ملاقات من و تو 


بدون هیچ مرزی از خواستن‌ های من و نخواستن‌های تو 

119.

 ها ا ا ا ا


یه اسم روی بخار شیشه


روی سفیدی دیوار


روی یه قلب زخمی


توی خواب‌های شبانه 


درسته ... یه اسم


سهم من از تو 


فقط یه اسم 


یه اسم


ها ا ا ا ا ....


انگشت اشاره ... نقش حرف‌ها روی بخار شیشه.. و باز هم اسم تو ....

 

118.

چه زیبا عاشقی را دوست می دارم...

دلم گرم است می دانم ، که می داند...!

بدون،لطف او ،تنهای تنهایم . . .

اگر گم کرده ام من راه و رسم بندگی اما دلم گرم است ،می دانم . . .

خدای من ، خدایی خوب می داند . . . ! ! !

117.

 این روزها عجیب دلگیرم چون ...

 بهای مرغ و گوشت از شرافت هم گرانتر شده و خیلی ها برای یک لقمه نان

ادمیت را هم به حراج گذاشتهاند و چه سخت است در  سیاهی بودن و  پاک زیستن . . .

116.

می‌ گویند مستی گناه است حرامست نخور

لکن ... من نخورده هر لحظه به لحظه مستم از حضور مسکر تو


اگر این مستی گناه است .. چه گناهیست شیرین ...


و چه خوشایند است این از خود بی‌ خود شدن و دیوانگی . . . ! ! !

115.

سکانس اول:


- امروز برای اولین بار او را دیدم ...


سکانس دوم:


-  مدتیست مثل مجنون عاشق لیلایم شدم ...


سکانس سوم:


- او دور است و من این گوشه دلتنگی‌‌هایم را کنار هم می‌‌شمارم ...


سکانس آخر:

- او را  بار دیگر دیدم ولی‌ در کنارش مجنون دیگری بود ... و من بین همه بی‌ قرایی‌هایم 


در این نزدیکی‌‌ها روزی جان خواهم سپرد  و چه غم‌انگیز این قصه ی زیبا رو  به اتمام  است

 

114.


تنها آرزوی من این است که تنها انتخاب تو باشم


ولیکن این تنها یک آرزوست


یک حباب  


یک خیال


یک خواستن بی پایان  

113.

وجودم در زمانی‌ که کنارت هستم همچون

 قاصدکیست در

دستان تو که با هرم هر نفست صد بار پر‌پر میشد 

و از نو میشکفد

112.


آﺩﻣﺎﯼ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮ ...
ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻋﺎﺷﻖ میشن …
ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺣﺴﺎﺳﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺮﻭﺯ ﻣﯿﺪﻥ …
ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﻬﺖ میگن ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻥ …
ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ ﺩﻝ ﻣﯽ ﮐﻨﻦ …
ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ ﺗﻨﻬﺎﺕ میزارن …
ﺍﻣﺎ
ﻭﻗﺘﯽ ﺯﺧﻤﯽ ﺑﺸﻦ ،
ﺳﺎﮐﺖ میشن ، ﭼﯿﺰﯼ نمیگن ،
ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺮﻥ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ هیچـــــــــــوقت ﺑﺮ نمیگردن . . . ! ! !

111.

می ترسم از اینکه :
روزی ...
یک جایی ...
من و تو ...!
خیلی دور از هم ...!!
شب و روز در آغوش یک غریبه ...!!!
بی قرار هم باشیم . . . !
و بعد از هر بار هم آغوشی به یاد ...
آغوش هم بیصدا گریه کنیم . . . ! ! !

110.

به سلامتی خودمون که دیگه نه بحث میکنیم ،نه توضیح میدیم نه دنبال دلیل میگردیم ، فقط نگاه میکنیم وفاصله میگیریمو سکوت میکنیم ...!!!

109.

از وقتـــــی که تصـــــمیم گـرفتــــــم دیگــــــه نبـــــینم ...!
خیــــــلی چیـــــــــزا دیـــــدم ...!!!
بید مجـــــــنون ... پرویز پرستویی

108.

گاهی بعضی ها رو؛ خیلی راحت میبخشی ...!

چون دوس داری، بازم تو زندگیت باشن ...!!!

107.


بی منطق ترین عضو بـدنم چشمهایم اند ...!

می بینند که دیگر دوستم نداری . . .

اما هنوز تشنه دیدنت هستند ...!!!

3:5

106.

به یادگار ساعتی بر دستت بسته ام ...!
 تا یادت نرود چقـــدر زمان باید بگذرد ...
تا یکی مثل من، دوباره عــاشق یکی مثل تو شود ...!!!

*.105

کــــــاش داشتــــنـــــت ...

بــــه راحتـــــــی . . .

دوستـــــ داشتــــنـــــت بــود . . . ! ! !

104.

خَستــ ـــہ ام....!

امــــآ تَحمـُـ ــل مـے کُنــم...


خُــ ــدایـــآ . . .


روزِگـ ــآرت بآ

مـَטּ و احســ ـآسم بـَـ ـد تـــآ کـــرد ...!!!

*.103

گـاهـــی بـــا دویــــدن برای رسیدن به کـســـی ...

دگــــر نـفـســــی بـــرای ...

مــانـــدن در کـنـــار او باقـــی نـــخواهـــد مــانــد . . .


102.

هرچه باشی خوب یا بد دوستت دارم

غزل آغاز شد شاید بدانی دوستت دارم

که حتی لااقل اینجا بخوانی دوستت دارم

ز دل بر خاستم تا در غزل باران احساسم

نپنداری که من تنها زبانی دوستت دارم

از اوج چشمهایت جرائت پرواز می گیرم

زمینی هستم اما آسمانی دوستت دارم

تو را جان می فشانم اگر هزاران بار جان گیرم

هزاران بار با هر جان فشانی دوستت دارم

قسم بر لحظه اعدام بر رگبار مژگانت

به آن زخمی که بر دل می فشانی دوستت دارم

زدی آتش به جانم با کلامی آتشین اما

بدان من با همه آتش بجانی دوستت دارم

درون آیینه با یک نگاه ساده می فهمی

که تنها آنقدر که دلستانی دوستت دارم

به عاشق ماندن و تنهایی و پژموردگی سوگند

که تو حتی اگر با نمانی دوستت دارم

غزل پایان گرفت و من در اینجاخوب می دانم

بدانی یا ندانی جاودانی دوستت دارم...

101.

یا باش ...
یا برو...
نمیخواهم :
از دور مراقبم باشی ...!
از دور دوستم بداری ...!!
و
من در لحظاتم
هیچگاه حست نکنم ...!!!
دوری رو نمیخوام ...
یا باش ...
یا برو ...

23.1.92

تولدت مبارک ، چه حرف خنده داری / چه فایده داره وقتی ، تو گل برام نیاری

عجب شبیه امشب ، داره میسوزه چشمام / دورم شلوغه اما ، انگاری خیلی تنهام

واسه چی زنده باشم ، جشن چیو بگیرم / من امشبو نمیخوام ، دلم میخواد بمیرم

تولدم مبارک نیست، دلم گرفته غمگینم / هوای خونه دلگیره ، تورو اینجا نمیبینم

تولدم مبارک نیست ، شکسته قلب داغونم / تو نیستی و من از دوریت ، خودم رو مرده میدونم

هیشکی خبر نداره ، چقدر هواتو کردم / چقدر دلم میخواد تو ، باشی دورت بگردم

هیشکی خبر نداره ، دارم بزور میخندم / نمیدونم چرا من ، چشمامو هی میبندم

چشمامو من میبندم ، تا منتظر بشینم / شاید تو این سیاهی ، بازم تورو ببینم

تولدم مبارک نیست ، دلم گرفته غمگینم / هوای خونه دلگیره ، تورو اینجا نمیبینم

100...

گاهى تقدير يه كسايى رو با هم آشنا مى كنه كه هيچ راهى نداره اونا رو به هم برسونه ...!

*.99

بالا بلند ...!

چه مغرورانه گام بر میداری ...

و

چه فروتنانه ...

سر به سجده می نهی ...

سجده هایی لبریز از عشق و گریه هایی مملو از نور ...!

دلم، بغضی به انبوه سجده های طولانی ات دارد ...!!

 و غمی ...

به استواری گامهایت ...!

اگر روزی بیایی ...

 پنجره ی قلم را به رویت می گشایم ...

 تا دلم پرواز کند...

بالا بلند ...!!!

آرامشم را در سجده های عاشقانه ات بخواه . . . ! ! !

98.


دلم میگیره هر روزی که میبینم تو دلگیری ...
دارم میمیرم از وقتی سراغم رو نمیگیری ...

نگام رو از تو دزدیدم ، با این چشمای غمبارم ...
نمیخواستم بدونی که چقدر "چشماتو " دوست دارم ...

ولی با گریه اینبارم میگم خیلی دوست دارم ...
اگه بازم پشیمونی ، به روت اصلا نمیارم ...

97.

تو زندگی حقایقی هست که میشه فهمید ، ولی نمیشه فهموند...!!!

*.96

خوبـــم...!
باور کنیـــد...!!
اشکـــــها را ریخته ام... غصـــــه ها را خورده ام...
نبودنــــها را شمرده ام...
این روزها که میگذرد خالی ام...
خالی از خشـــم، نفرت، دلتنگـــی و حتی از عشــــــق...
خالی ام از احساس ...!!!